نه ماهگی آرش جان
آرش عزیزم
دیگه یواش یواش داشتم نگران میشدم که چرا گل پسرم چهار دست و پا نمیره که تو ایام عید شروع کردی به سینه خیز رفتن و از هشت و نیم ماهگی خیلی حرفه ای سینه خیز میرفتی و خودت رو به جایی که میخواستی میرسوندی عزیز دلم و دقیقا روزی که 9 ماهت کامل شد خیلی خوشکل روی چهار دست و پات ایستادی و چهار دست و پا حرکت کردی و دیگه هیچ چیز و هیچ کجا از دستت در امان نبود !!
اولین جایی که رفتی بالای پله ی سرویس بهداشتی بود، که میری اونجا و دمپایی ها رو برمیداری که حسابی ما رو کلافه کردی و مرتب باید دستاتو بشوریم!!
جای بعدی که بیشتر وقتتو اونجا میگذرونی زیر میز ناهارخوریه و میری لای پایه های صندلی و وقتی گیر میکنی هی جیغ میکشی و گریه میکنی که بیاید منو از اینجا دربیارید و وقتی میاریمت بیرون سریع دوباره میری همونجا قربونت برم الهی!
جای بعدی هم کشوهای آشپزخونه ست که همیشه میری درشون رو باز میکنی و وسایل داخلشون رو بیرون میریزی و پلاستیک فریزری ها رو از توی جاشون بیرون میاری و...و چیز جالب دیگه اینه که هر وقت در یخچال رو باز میکنم هرجای خونه باشی سریع میای که تشریف ببری تو یخچال و منم تند تند کارامو انجام میدم و تا شازده پسرم میرسه، در یخچالو میبندم! بعضی وقتا هم که از راه دور میای دلم برات میسوزه و اجازه میدم یکم بری تو یخچال!!!
وجای بعدی میز کامپیوتره زمانی که مامان میشینه پای اینترنت! تمام سی دی ها و فیشا و جعبه ها رو بهم میریزی!!
آرشم پنج شنبه 22 فروردین سال 92 نوبت بهداشت داشتی برای پایان 9 ماهگی و من و بابایی بردیمت بهداشت و خدا رو شکر همه چیز خوب و نرمال بود.
پایان نه ماهگی
وزن: 8/500 کیلو گرم
قد: 72 سانتی متر
***نه ماهگیت مبارک عزیزکم***